جوک جدید 1395
مامانم تعریف میکرد داشت با مامان بزرگم درمورد مسافرتمون میحرفید هی مامانم بزرگم میگه اذق (ذساکن بخونید ق رو هم با فتحه) خیلی ببرید اونجا هیچی نخرید اذق رو یادتون نره بعد از مامانم میپرسم انا منظورش از اذق چی بود ؟مامانم گفت من نفهمیدم فقط بله شو گفتم بعد یه کم فک فهمیدیم منظورش اذوقه بود اخه انا جون زبان خودتو حرف بزن دی ما رو یه ساعت به فک کردن وامیداری (بله ما اذری هستیم) بلایک به افتخار مادربزرگای با حالمون که برکت خونه هامونن
.
که با داش عباس بیرون باشیمو جاستین بیبر (بله ما با داشعباس دوست نزدیکیم )خخلاصه جاستین دست کنه تو ساپورتش تا بخواد اسیدو در ببیاره من از تو شلوار کردیم سلنا رو بزارم جلومون که جاستین نتونه هیچ کاری بکنه بعد جنیفر لوپز بگه هرکیه هرکیه جاستین بیبر موفنگیه بعد داش عباس یه ببر از تو شلوار کردیش بیاره بیرون وجاستینو بخوره بعدم عباس باسلنا ازدواج کنه
دوستان پرسیدند چرا آین با ر نکردید
خوب سواله جالبیه خو شما با مردن منو داش عباس حال میکنیدپ
.
یه سری انگشت کوچیکه ی پام خورد به مبل،
دیدم دردش نیومد،دوباره زدم باز دردش نیومد،
بهش گفتم چت شده؟ گفت داداچ داری اشتباه میزنی :|
.
یبار سر کلاس دوم معلممون داشت یه چیزی رو توزیح میداد گفت کی میتونه بگه چرا دستمو بلند کردم گفتم ما بگیم گفت بگو عزیزم گفتم : چرا :////
نیم ساعت کتکم زد بیشعور :(((
.
حال عاشقی رو دارم که سالها برای عشقش گل میفرستاد ولی عشقش فک کرد یه نفر دیگه این کارو کرده
مدیونی فک کنی من ضرفا رو شستم مامانم فک کرد کار خواهرمه:/
.